امروز

سلام به اونی که این مطلب رو می خونه... 

هر چی فکر کردم چی بنویسم چیزی به ذهنم نرسید...یعد دیدم مگه سلام کردن بهونه می خواد... 

بی بهونه هم میشه سلام کرد... 

چراب اید دنبال یه بهونه باشیم... 

رعنای عزیز که خیلی بهم لطف داره...منم الان جو گرفتتم...یهو دیدین رفتم دنبال کار چاپ رمان... 

نظرات 4 + ارسال نظر
خورشید شب چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام
کار خوبی کردین باید زودتر می رفتید
انشا الله که موفق می شید
و یکی از رمان نویسای معروف می شید

حـسـام*فـیـضـی پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:35 ب.ظ

سلام سیاوش جان...حتما این کار رو بکن..موفق میشی

سلام حسام جان...
حالا من یه چیزی گفتم تو باور نکن

خورشید شب جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام آقا سیاوش من جدی می گم رمان هیراد خیلی قشنه ارزش چاپ شدن داره

سرو تنها شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:12 ب.ظ http://khialhayam.blogfa.com

سلام با تبریک سال نو.آدرس وبلاگت رو از رمان هیراد پیدا کردم.در مورد مطالبش نظری ندارم چون بیشتر به دفتر خاطرات شبیه اما قالبش خوبه.امیدوارم موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد