امروز روز بدی نبود

سلام باز.... 

میدونید امروز داشتم فکر می کردم من چقدر خوش خیالم... 

قصد کردم واسه ارشد بخونم اما هنوز هیچی نخونده ام...هیچی هیچی که نه...اما زیادم نخوندم هنوز.... 

میدونید یه مدت نگران این بودم که نکنه مادر خانمم بفهمه رمان می نویسم...میدونی چرا؟ 

میدونم نمیدونید...چون مادر خانمم اصولا از رمان زیاد خوشش نمیاد...نمیذاره دختراش که یکشیون هم خانم بنده اس رمان بخونه...حالا فرض کنید می فهمید دومادش رمان می نویسه چی می شد؟ 

مادر خانمم میگه رمان فرد رو رویایی می کنه و ذهن دخترا رو خراب می کنه...حالا بگذریم من به جز چند نفر بقیه نمیدونم رمان می نویسم...مامان بابام هم که کلا فکر می کنن سرم تو درسه فقط... 

بگذریم برسیم به موضوع جالب که داشتم می گفتم...مادر زن 

خلاصه مادر زنمون فهمید اونم از دهن خانمم پریده که سیاوش رمان می نویسه...من گفتم الان ترور میشم...اما میدونید چی شد.. 

خلاصه من از واکنش مادر زن می ترسیدم 

بعد دیم چی شد مادر زن خوشحال که دومادش یه هنری دستشه ...تازه برگشت گفت سیاوش خب چرا رمانت رو چاپ نمی کنی... 

منم که اصلا انتظار همیچین برخوردی رو نداشتم کلی ذوق کردم

نظرات 6 + ارسال نظر
خورشید شب سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ

نه نترس مادر زنا مهربونن
به مادر خانمتون بگید که طرفداران رمانتون خیلی نوشته هاتون رو دوست دارن
انشا الله که کنکور هم قبول می شید
موفق باشید آقای مهندس

خورشید شب سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

راستیییییی
مادر خانومت راست میگه
مثلا هیراد خیلی قشنگه به نظر من باید چاپ بشه

الان من پس حتما چاپش می کنم

serika پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ب.ظ

سیلااااااااااام نویسنده عزیز
من پارسال کتاب سوار بر بال سرنوشت و خوندم خیلی خوشم اومد اما عضو سایت نشده بودم
الان سعادت حاصل شده
اما حقیقتننن فکر توپیه چاپ کنیدرمانارو البته با این قیمت کاغذ؟؟! فکرنکنم بصرفه

serika پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ

راستی واسه ارشدم بخونید خوبه ها
اگه واقعا میخواید قبول شید از بسته های مدرسان استفاده کنید
من که بعد 4 سال خوندم و آزمون دادم
احتمال میدم قبول شم چون واقعا بسته های مدرسان عالی بود

بهاران سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ

خب پس عملا شانس اوردین

ولی کنم مادرخانومتونم همیچین بیدلیل خوشحال نشده چون اساسا دیگه کار از این حرفا گذشته به نظرم نه؟

الی یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:47 ب.ظ

خوشحالم که هنوز زنده اید آقای سیاوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد